به طرف اسفل السافلین

شناسه محصول: 1724
  • نویسنده: عزیز نسین
  • ترجمه: ثمین باغچه بان
  • ناشر: انتشارات همگام
  • سال انتشار: 1361
  • چاپ دوم
  • تعداد صفحه: 176
  • دست دوم- قدیمی- کمیاب
انتشارات توسعه روابط تجاری برگزیده
بازگشت
0.00 از 5 امتیاز (عضویت از 4 سال پیش)
آماده ارسال
بازگشت
آماده ارسال
این محصول موجود و آماده ارسال می باشد.

170,000 150,000 تومان
%12

1 در انبار

بازخورد درباره این کالا
محصولات مشابه
فروش ویژه
به طرف اسفل السافلین
به طرف اسفل السافلین
موجود

170,000 150,000 تومان
%12

1 در انبار

نقد و بررسی تخصصی به طرف اسفل السافلین

قیمت150000
کتاب به طرف اسفل السافلین
سر و صدای مشتری‌ها و شاگرد قهوه چی قطع شد. سرها به طرف میزی که صدای کشیده از آنجا آمده بود برگشت. شخصی که کشیده را خورده بود، مردی بود تنومند و قوی هیکل. و به عکس، کسی که کشیده را زده بود آدمی لاغر و ریفو بود. جای پنجۀ موجود ریغونه، روی گونۀ آن دبوری تنومند چنان نقش بسته بود که حتی ادارۀ انگشت نگاری شهربانی می‌توانست هویت ضارب را هم تصدیق کند.
همه خیال کردند هم الان مرد تنومند بلند خواهد شد، یقۀ ریفوی مادر مرده را خواهد چسبید و مادرش را به عزایش خواهد نشاند؛ ولی اینطوری نشد؛ بلکه مرد تنومند بلند شد و فریاد زد:
– شکایت می‌کنم!
جیک از کسی در نیامد. پس از لحظه‌ای، مردی که کشیده را نوش جان کرده بود، رو به مشتری‌های قهوه خانه کرد و گفت:
«- همه تون دیدین… همه شاهدین!…
و بعد، به طرف موجود ریفونه که قدش تا شانۀ او هم نمی‌رسید رو کرد و گفت:
«- یال‌لاه، پاشو بریم کلانتری…
مردک نی قلیونی، به جای جواب، مثل این که دارد مگسی را کیش می‌کند با دستش حرکتی کرد و صدائی نامفهوم از گلویش خارج شد.
مرد تنومند رفت بیرون. مشتری‌ها به بازی و سرگرمی خود مشغول شدند و قهوه خانه، همهمۀ معمولی خود را از سر گرفت.
پس از چند لحظه، مرد تنومند با یک پاسبان برگشت، مرد ریفونه را به پاسبان نشان داد و گفت:
«- خودشه سرکار…

قیمت150000

کتاب به طرف اسفل السافلین

سر و صدای مشتری‌ها و شاگرد قهوه چی قطع شد. سرها به طرف میزی که صدای کشیده از آنجا آمده بود برگشت. شخصی که کشیده را خورده بود، مردی بود تنومند و قوی هیکل. و به عکس، کسی که کشیده را زده بود آدمی لاغر و ریفو بود. جای پنجۀ موجود ریغونه، روی گونۀ آن دبوری تنومند چنان نقش بسته بود که حتی ادارۀ انگشت نگاری شهربانی می‌توانست هویت ضارب را هم تصدیق کند.

همه خیال کردند هم الان مرد تنومند بلند خواهد شد، یقۀ ریفوی مادر مرده را خواهد چسبید و مادرش را به عزایش خواهد نشاند؛ ولی اینطوری نشد؛ بلکه مرد تنومند بلند شد و فریاد زد:

– شکایت می‌کنم!

جیک از کسی در نیامد. پس از لحظه‌ای، مردی که کشیده را نوش جان کرده بود، رو به مشتری‌های قهوه خانه کرد و گفت:

«- همه تون دیدین… همه شاهدین!…

و بعد، به طرف موجود ریفونه که قدش تا شانۀ او هم نمی‌رسید رو کرد و گفت:

«- یال‌لاه، پاشو بریم کلانتری…

مردک نی قلیونی، به جای جواب، مثل این که دارد مگسی را کیش می‌کند با دستش حرکتی کرد و صدائی نامفهوم از گلویش خارج شد.

مرد تنومند رفت بیرون. مشتری‌ها به بازی و سرگرمی خود مشغول شدند و قهوه خانه، همهمۀ معمولی خود را از سر گرفت.

پس از چند لحظه، مرد تنومند با یک پاسبان برگشت، مرد ریفونه را به پاسبان نشان داد و گفت:

«- خودشه سرکار…

مشخصات فنی به طرف اسفل السافلین

  • وزن 160 گرم