نقد و بررسی تخصصی توپ مرواری
قیمت 55000
کتاب توپ مرواری
کتاب توپ مرواری یکی از کتاب های صادق هدایت میباشد که در سال هزار و سیصد و بیست و شش نوشته شد اما تا دوران زندگی او به چاپ نرسید و پس از آن در اواخر دهه پنجاه با نام نویسنده هادی صداقت در تیراژی کم وارد بازار گردید توپ مرواری روایت توپ جنگی معروفی است به اسم مرواری که مربوط به قرون گذشته و گویی از غنائم جنگی است که با شرح گذشته و سیر تاریخی این توپ تا تفکرات مردمی از جعل و خرافاتی که به این توپ داشتند را روایت می کنند این کتاب یک رمان اجتماعی انتقادی است که با زمان خشنی و گاها طنز تلخی دنبال میشود.
خرید کتاب توپ مرواری اثر صادق هدایت چاپ اول هزار و سیصد و پنجاه هشت که این رمان با نام نویسنده هادی صداقت روانه بازار گردید.
اگر باورتان نمی شود بروید از آنهایی که دو سه خشتک از من و شما بیشتر جر داده اند بپرسید.
گیرم که دوره برو بروی توپ مرواری را ندیده باشند.
حتمن از پیرو پاتالهای خودشان شنیده اند.
این دیگر چیزی نیست که من بخواهم از تو لنگم در بیاورد.
عالم و آدم می دانند که در زمان شاه شهید، توپ مرواری، توی میدان ارگ، شق ورق روی قنداقه اش سوار بود.
برو بر نگاه می کرد. بالای سرش دهل و نقاره می زدند.
هر سال شب چهار شنبه سوری دورش غلغله شام می شد.
تا چشم کار می کرد مخدرات یائسه ، بیوه های نروک ورچروکیده، دختهای تازه شاش کف کرده،
ترشیده های حشری یا نابالغ های دم بخت، از دور و نزدیک هجوم می آوردند و دور این توپ طواف می کردند.
قیمت 55000
کتاب توپ مرواری
کتاب توپ مرواری یکی از کتاب های صادق هدایت میباشد که در سال هزار و سیصد و بیست و شش نوشته شد اما تا دوران زندگی او به چاپ نرسید و پس از آن در اواخر دهه پنجاه با نام نویسنده هادی صداقت در تیراژی کم وارد بازار گردید توپ مرواری روایت توپ جنگی معروفی است به اسم مرواری که مربوط به قرون گذشته و گویی از غنائم جنگی است که با شرح گذشته و سیر تاریخی این توپ تا تفکرات مردمی از جعل و خرافاتی که به این توپ داشتند را روایت می کنند این کتاب یک رمان اجتماعی انتقادی است که با زمان خشنی و گاها طنز تلخی دنبال میشود.
خرید کتاب توپ مرواری اثر صادق هدایت چاپ اول هزار و سیصد و پنجاه هشت که این رمان با نام نویسنده هادی صداقت روانه بازار گردید.
اگر باورتان نمی شود بروید از آنهایی که دو سه خشتک از من و شما بیشتر جر داده اند بپرسید.
گیرم که دوره برو بروی توپ مرواری را ندیده باشند.
حتمن از پیرو پاتالهای خودشان شنیده اند.
این دیگر چیزی نیست که من بخواهم از تو لنگم در بیاورد.
عالم و آدم می دانند که در زمان شاه شهید، توپ مرواری، توی میدان ارگ، شق ورق روی قنداقه اش سوار بود.
برو بر نگاه می کرد. بالای سرش دهل و نقاره می زدند.
هر سال شب چهار شنبه سوری دورش غلغله شام می شد.
تا چشم کار می کرد مخدرات یائسه ، بیوه های نروک ورچروکیده، دختهای تازه شاش کف کرده،
ترشیده های حشری یا نابالغ های دم بخت، از دور و نزدیک هجوم می آوردند و دور این توپ طواف می کردند.