داستان جاوید اثر اسماعیل فصیح نسخه نایاب

شناسه محصول: 95874
انتشارات توسعه روابط تجاری برگزیده
بازگشت
0 از 5 امتیاز (عضویت از 4 سال پیش)
آماده ارسال
بازگشت
آماده ارسال
این محصول موجود و آماده ارسال می باشد.

250,000 200,000 تومان
%20

1 عدد در انبار

بازخورد درباره این کالا
محصولات مرتبط
فروش ویژه
داستان جاوید اثر اسماعیل فصیح نسخه نایاب
داستان جاوید اثر اسماعیل فصیح نسخه نایاب
موجود

250,000 200,000 تومان
%20

1 عدد در انبار

نقد و بررسی تخصصی داستان جاوید اثر اسماعیل فصیح نسخه نایاب

داستان جاوید اثر اسماعیل فصیح نسخه نایاب
نشر نو
چاپ 1363
نایاب
329 صفحه

داستان جاوید روایت واقعى زندگى پسرى زرتشتى است که به قصد گرفتن خبرى از خانواده اش، با عموى پیر و کم توانش از یزد، راهى تهران مى شود و همین سفر او را چندین و چند سال اسیر تهران و دربار قاجار مى کند.

داستان جاوید در اواخر دوره ى حکومت پراغتشاش قاجار و ظهور رضاخان اتفاق مى افتد.

پدر جاوید، هرسال پیش از نوروز، براى شازده ملک آرا، یکى از بیشمار شازده هاى تن پرور دربار قاجار، بار آجیل و خشکبار مى آورده، تا اینکه اقوامش در یزد شش ماه از آنها بى خبر مى مانند. جاوید، پس از مراسم “سدره پوشى” اش، حالا به عنوان یک زرتشتى بالغ و کامل، تصمیم میگیرد به تهران بیاید تا از پدر و مادر و خواهر سه ساله اش خبرى بیابد.

در راه عموى پیرش، که موبد موبدان اتشکده ى یزد بوده، از دنیا مى رود و پسرک چهارده ساله را در این سفر تنها مى گذارد. اندکى بعد جاوید مى فهمد که با پاى گذاشتن در خانه ى ملک آرا، سند هفت سال بردگى و اسارتش را امضاء کرده است.

حالا جاوید، به عنوان یک زرتشتى که همیشه نیکخواه است و به اصولش پایبند، در برابر دنیاى بیگانه اى قرار مى گیرد که سیاه است و آلوده، و هرچند سعى مى کند خود را از این الودگى دور نگاه دارد، باز هم هجمه ى این منجلاب او را تهدید مى کند.

جاویدى که آموخته بود و بسیار اندوخته بود حالا باید در مقام عمل درس پس دهد.

“در گذشته، پیران خانواده و کیش، او را با ترس گوشزد کرده بودند، هشدار داده بودند، که چه بلاها و دام هایى در این دنیا سر راه تک تک آنها هست-اما تا این اندازه؟ شنیده بود که براى هر فرد زرتشتى باایمان، زندگى یک مبارزه ى پیگیر با دروغ اهریمن و زشتیها و یک کوشش استوار در پابرجا کردن راستى هاست_اما آیا در وضع و دنیاى فعلى این امکان پذیر بود؟”

وجود جاوید به عنوان تک ستاره اى در دریاى خاموش و سیاه شب، گرچه روشنى بخش نباشد، دلگرم کننده است. و در پایان شاهد خواهیم بود که جاوید همچون سیاوش از این اتش سوزان روسپید بیرون آمد، اما چه کسى مى تواند زخم ها و خاطرات سخت این دوران را از روان او بزداید؟ این اصل آیین پاک پارسى و پیام زرتشت است که بى وقفه نیکخواه باش؛ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک.

اسماعیل فصیح در دوم اسفند ١٣١٣ در تهران متولد شد. پس از تحصیلات عالى در امریکا، به ایران بازگشت و در شرکت ملى نفت ایران، مشغول به کار شد. وى در سال ١٣۵٩ با سمت استادیار دانشکده ى نفت آبادان بازنشسته شد. از جمله آثار شاخص او مى توان از “شراب خام”،”دل کور”،”ثریا در اغما”،”درد سیاوش” و داستان جاوید نام برد.

قسمت هایی از متن کتاب داستان جاوید

گفت: “به مردم اینجا نگفتى که… ما کى هستیم، جاوید جان؟”
پسرک گفت: “نه، کسى چیزى نپرسید. من هم چیزى نگفتم. اما من از کسى ترس و واهمه ندارم که کى هستم.”
پیرمرد سرش را رو به آسمان برگرداند. باز مدت درازى ساکت ماند. بعد گفت: “مردم اینجاها بیشترشان با زرتشتیها روى خوش ندارند. “
پسرک گفت: “باک نداشته باش.”
پیرمرد گفت: “مردم این دیار، اصل و گوهر خودشان را فراموش کرده اند. “با ناتوانى چشم هایش را بست.”
پسرک به موهاى پیرمرد دست کشید. “آسوده باش عموجان. همه چیز درست مى شود.”
“به یارى پروردگار…”

یاد پوران بود. به یاد شبهایى بود که در بچگى، تابستان ها روى پشت بام، زیر ستاره هاى روشن مى نشستند و حرف مى زدند. هر کس ستاره اى در آسمان داشت و با نور و فروهر جداگانه اى از سوى اهورامزدا به این دنیا آمده بود. او و پوران به ستاره هاى بیکران نگاه مى کردند، کوشش مى کردند ستاره هاى خودشان را آنجاها پیدا کنند، و همیشه با دو ستاره ى روشن نزدیک به هم، با یکدیگر موافقت مى کردند.

این بیست و سه روز، بقدرى بین دشت و خورشید و آسمان و طبیعت ساده ى ایران، و روى خاک قدم برداشته بود که اکنون زمین و نور هستى جزیى از وجود و زندگى و نفس کشیدن او شده بودند. نه فقط خودش را احساس مى کرد، و هستى را احساس مى کرد، و زمین را احساس مى کرد، و گردش خورشید و آمدن شب و روز را احساس مى کرد، بلگه زندگیهایى را که در گذشته روى این زمین سپرى شده بودند و یا در آینده مى آمدند، مى فهمید و هستى را از راه پوست و فرو بردن هوا احساس مى کرد و مى فهمید که سخنان عموى پیرش درباره ى همیشگى بودن روان آدمى، هستى پس از مرگ و سخن پروردگار که همان فکر و خرد بود، راست است. این احساس او، همان ایمان او بود.

در آموزشهاى ابتدایى دین، از بچگى، به او یاد داده بودند که دین پیوند فکرى انسان با دنیاى خودش است. به او آموخته بودند که نشانهرى یک مرد یا زن باایمان، وفادار بودن به سخن پروردگار است و پابرجا نگهداشتن پایه ى فکرى و ویژگیهاى ملیت پارسى… همانطور که او امشب پاى پله هاى مطبخ نشسته بود و مجلس روضه خوانى و گریه ى دروغى ملک آرا را نگاه مى کرد، فکر مى کرد…

آن همه آموزش ها، و آن همه سخنان زیبا و رنگارنگى که از بچگى به او (انگار طوطى وار) یاد داده بودند، اکنون در فکرش مثل رسوب تیره و تلخى ته نشست مى کرد – و همانند پژواک فراموش شده اى دور مى شد و گم مى شد. به او گفته بودند که زندگى، ایمان و فکر است. به او گفته بودند که نیکى در طبیعت پرستى است، و هستى پس از مرگ به روان آدمى، زیبایى و جاودانگى مى بخشد. اما حالا مى دید که زندگى، فکر و خُلق ملک آراهاى این دنیاست. زندگى خشونت هاى ناگهانى و بى اندازه، خوشى ها و ولخرجى هاى بى حساب بود. زندگى چوب چماق آلبالو بود. زندگى خفه خون بگیر و اون گوشه بتمرگ بود. زندگى دروغ ها و چاپلوسى هاى آدمهاى کوچولو بود. زندگى صدقه سرى هاى یک بیوه زن محروم و تنها بود. زندگى صداى موچ موچ حقه و بوى تریاک بود.

امشب بیشتر از یک سال از روزی که به تهران آمده بود می گذشت. بدبختیها و حکایتهای این یک ساله را مرور کرد. اگر از همان روز اول که از یزد راه افتاده بود آنچه را که امروز از بدیهای این دنیا و بویژه از این مردم میداند، میدانست، چه می کرد؟ چه خوب می شد اگر همه چیز را از روز نخست میدانست. چرا باید بدی و دروغ در بین باشد؟ اگر پدر و مادر و خواهرش را پیدا می کرد و با هم به یزد برمیگشتند امروز زندگیش چگونه بود؟ به ستاره ها نگاه می کرد، سرش را تکان داد. نه، این جوری فکر نکن، پسر. از پیچ و تاب سرنوشت نهراس، از پیچ و تاب به اگر و مگر فکر نکن. به اگر این جور می شد یا آن جور می شد، چه می شد فکر نکن. زندگی را این جوری دست کسی نمی دهند، عقب و جلو نمی کشند، بچه نشو، درست و راست بیندیش و مبارزه کن. فقط به جلو فکر کن. باز سست نشو. تو یک بار از ورطه ى سقوط و از ترس و لرز و تردیدها گذشتى. دیگر نترس. یادت باشد. خام نشو.

 

پرسش ها

برای ثبت پرسش ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.

انتشارات توسعه روابط تجاری
عضویت از 4 سال پیش
| 0 رای
https://kalazone.ir/https://kalazone.ir/antsharat-twsah-rwabt-tjary/antsharat-twsah-rwabt-tjary/
%9 دستور کاربردی زبان عربی – آموزش صرف (جلد اول)
دستور کاربردی زبان عربی – آموزش صرف (جلد اول)
%955,000 
50,000 تومان
ادبیات مشروطه (مقالات)
ادبیات مشروطه (مقالات)
ناموجود
%9 روزنامه نگاری نوین- تالیف نعیم بدیعی – حسین قندی
روزنامه نگاری نوین- تالیف نعیم بدیعی – حسین قندی
%9110,000 
100,000 تومان
مدیریت کالا(طبقه بندی و کنترل موجودی)
مدیریت کالا(طبقه بندی و کنترل موجودی)
ناموجود
%3 بلاغه الحسین (علیه السلام)
بلاغه الحسین (علیه السلام)
%3185,000 
180,000 تومان
نقدی بر زمینه جامعه شناسی ، از دیدگاه جامعه شناسی علمی
نقدی بر زمینه جامعه شناسی ، از دیدگاه جامعه شناسی علمی
ناموجود
نقد و تفسیری بر گرگ بیابان هرمان هسه
نقد و تفسیری بر گرگ بیابان هرمان هسه
ناموجود
%7 فرهنگ علوم اقتصادی (انگلیسی – فارسی) چاپ چهارم و پنجم
فرهنگ علوم اقتصادی (انگلیسی – فارسی) چاپ چهارم و پنجم
%7150,000 
140,000 تومان
مرکب محو
مرکب محو
ناموجود
دکتر محمد مصدق و رسیدگی فرجامی در دیوان کشور
دکتر محمد مصدق و رسیدگی فرجامی در دیوان کشور
ناموجود

پرسش از فروشنده

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وبسایت، مدیریت دسترسی به حساب شما و برای اهداف دیگری که در حریم خصوصی ما وجود دارد مورد استفاده قرار می گیرد.